23 مهر 1388 / 26 شوال 1430 / 15 اکتبر 2009

آيت‏اللَّه عطاءاللَّه اشرفي اصفهاني در سال 1283ش در خميني‏شهر (سده) اصفهان به دنيا آمد و پس از تحصيل مقدمات در زادگاهش و اصفهان به قم عزيمت نمود. وي در آنجا از محضر استاداني چون حضرات آيات عبدالكريم حائري يزدي، سيد محمد حجت كوه كمره‏اي، سيد صدرالدين صدر، سيد محمد تقي خوانساري و امام خميني(رحمت الله علیه) بهره‏مند گرديد و به اجتهاد رسيد. اين عالم رباني در سال 1335 حسب‏الامر آيت‏اللَّه بروجردي به كرمانشاه مهاجرت كرد و در حوزه جديدالتأسيس آن به تدريس معارف اسلامي پرداخت. آيت‏اللَّه اشرفي پس از قيام مردمي 15 خرداد 1342 و به تبعيت از امام خميني(رحمت الله علیه) ، مبارزات خود را در منطقه غرب كشور آغاز كرد و با نشر اعلاميه و نوار سخنراني، زمينه گسترش قيام را فراهم آورد. اين عالم مجاهد در هدايت مردم و روشنگري عليه رژيم طاغوت نقش مهمي ايفا كرد و رهبري نهضت را در منطقه غرب ايران برعهده گرفت. وي پس از پيروزي انقلاب به نمايندگي امام(ره) و امامت جمعه كرمانشاه منصوب شد و به امور شرعي، اجتماعي و فرهنگي مردم همت گماشت. ايشان همچنين با آغاز جنگ تحميلي، علي‏رغم كهولت سن، مسافت طولاني و راه‏هاي صعب‏العبور را به عشق ديدار دلاورمردان جبهه توحيد مي‏پيمود و حضور ايشان، سبب دلگرمي رزمندگان مي‏گرديد. آيت‏اللَّه اشرفي در طول دوران نمايندگي حضرت امام در استان كرمانشاه، دو بار مورد سوء قصد قرار گرفت و سرانجام در روز جمعه 23 مهر 1361 شمسي پس از هشتاد سال جهاد، تقوا، پرهيزگاري و خدمت، در محراب عبادت نماز جمعه به دست منافقين كوردل به شهادت رسيد. پيكر مطهر اين عالم مجاهد پس از تشييع باشكوه در كرمانشاه و خميني‏شهر، در گلزار شهداي تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.
ارتش عراق از همان روزهاي نخست تجاوز، سعي در تصرف پايگاه مهم وحدتي (پايگاه هوايي) دزفول داشت كه با مقابله نيروهاي مردمي، آرزوهايش به ياس مبدل شد و براي تلافي شكست‏هاي خود در جبهه‏هاي دزفول، اين شهر را زير آتش توپخانه خود گرفت. از اين رو، براي دور كردن آتش دشمن از شهر و در امان ماندن پايگاه نيروي هوايي، طرح حمله‏اي به صورت كلاسيك توسط نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران ريخته شد كه اين حمله در روز 23 مهر 1359، در غرب دزفول انجام شد. اين عمليات علي‏رغم فداكاري و جانبازي نيروهاي اسلام، به دليل عدم پشتيباني و شناسايي دقيق منطقه، به عقب‏نشيني قواي خودي منجر گشت ولي سربازان اسلام را به فكر عمليات‏هاي بعدي انداخت تا دشمن متجاوز را از خاك ميهن اسلامي عقب برانند.
آيت‏اللَّه سيدمصطفي صفايي خوانساري در سال 1281 ش (1321 ق) در خوانسار به دنيا آمد و مقدمات و سطوح و مقداري از فلسفه و حكمت را نزد دايي و پدرش فرا گرفت. ايشان سپس براي ادامه تحصيل، در درس آيت‏اللَّه حائري يزدي در قم حضور يافت و از ايشان اجازه اجتهاد گرفت. آيت‏اللَّه صفايي خوانساري همچنين از نوزده تن از مراجع عظام زمان از جمله سيد ابوالحسن اصفهاني، سيد حسين بروجردي، آقاضياء عراقي، سيد محمد حجت، سيدمحمدتقي خوانساري، محمد فيض و مرعشي نجفي، اجازه اجتهاد و روايت دريافت كرده است. اين فقيه بزرگوار با ورود آيت‏اللَّه بروجردي به قم، از اصحاب استفتاء و خواص حواريون ايشان گشت و به تدريس فقه و اصول و تاليف كتاب اشتغال يافت. حاشيه بر وسيلةالنجاة، حاشيه بر دُرَرُالاصول و رسائل كفايه و... از جمله تأليفات ايشان مي‏باشند. آيت‏اللَّه صفايي خوانساري سرانجام در صبح روز جمعه 23 مهر 1371 برابر با 18 ربيع‏الثاني 1413 ق در 90 سالگي چشم از جهان فرو بست و در حرم حضرت معصومه(س) به خاك سپرده شد.
آيت الله بهاءالدين محلاتي فقيه گرانقدر خطه فارس بدرود حيات گفت. وي درنجف زاده شد و دركودكي همراه پدر به شيرازرفت و فقه، اصول، فلسفه و حكمت آموخت. آيت الله محلاتي مدت 10سال نيزدرحوزه نجف تحصيل كرد و بدرجه اجتهاد رسيد. اين روحاني فرزانه بعد ازبازگشت به شيرازبراي نقد و بررسي اصول عقايد و راهنمايي جوانان براي دستيابي به حقايق دين مبين اسلام جلساتي تشكيل داد. آيت الله محلاتي همواره پرچمدار قيام عليه ظلم و رهبرمبارزه مستمردربرابرنظامهاي استبدادي و پاسدارجنبش عدالتخواهي و آزادي رضاخان و محمدرضا بود و درنهضت ملي شدن نفت طي اعلاميه‎اي حمايت خود راازاين حركت اعلام كرد. آيت الله محلاتي درمبارزات مردم با شاه كه سرانجام به پيروزي انقلاب اسلامي منجرشد؛ حضوري فعال داشت. حضرت امام خميني(رحمت الله علیه) د رپيام تسليت به مناسبت رحلت ايشان فرمودند:« آن بزرگواردرطول زندگي پربركت خود يكي ازاسطوره‎هاي روحانيت و پشتوانه‎هاي نهضت اسلامي بودند».
« محمدبن جريرطبري» فقيه، مورخ مسلمان و دانشمند برجسته ايراني دربغداد چشم ازجهان فروبست. او در7سالگي حافظ كل قرآن شد و دوران جواني را به منظور كسب علم درمسافرت طي كرد. طبري درمراكز بزرگ علمي جهان اسلام چون بصره و كوفه به تحصيل پرداخت و افزون برتاريخ، درفقه، ادبيات عرب، رياضيات، طب، اخلاق و علوم قرآني دانش ‎‎اندوخت. اين مورخ گرانقدرجهان اسلام و ايران ابتدا شافعي مذهب بود ولي بعدها خود مذهبي پديد آورد كه پس ازمرگش دوامي نيافت و بتدريج ازميان رفت. ازمشهورترين آثاراين مورخ ارزشمند« كتاب تاريخُ الرُّسُل وَالمُلوك يا تاريخ طبري» را مي‎توان نام برد.اين كتاب شامل حوادث تاريخي ازآغازآفرينش تا سال302هجري است. ديگراثرطبري جامعُ البيان في تفسيرالقرآن كه به تفسيرطبري شهرت دارد.
« ابن حاجب» نحودان و اديب پرآوازه مسلمان دراسكندريه دارفاني را وداع گفت.« ابوعُمرجمال الدين بن عمر» قرائات هفتگي فقه، حديث و ادبيات عرب را ازعلماي قاهره آموخت. او درنحو شاگرد« زمخشري» بود و پس از اتمام تحصيلات مدتي تدريس علوم اسلامي را دردمشق بعهده گرفت. ابن حاجب عالمي متواضع و صبور بود و با آرامش كامل پرسشهاي ديگران را پاسخ مي‎داد. ازاين رو طالبان علم ازهمه جا براي آموختن صرف و نحو قرائت نزد وي مي‎شتافتند. شهرت عالمگيراين اديب فرزانه اسلامي بويژه درمشرق زمين به سبب كتابهاي نحوي اوست.« الشافيه درصرف، اَمالي درتفسير، اَلمَقصَدُ الجَليل درعروض و الكافيَه» درنحو ازآثارارزشمند ابن حاجب محسوب مي‎شوند.
آيت اللَّه سيد عبدالمحمد موسوي از هفت سالگي با حفظ قرآن، تحصيلات علوم ديني را آغاز كرد. در 24 سالگي به اجتهاد رسيد و سپس به كار تدريس پرداخت. او از مدرسين بزرگ علوم ديني بود و تدريس فقه واصول فقه، تشكيل حوزه‏هاي علميه ومدارس ديني، همچنين اجراي احكام الهي در كنار ساير فعاليت‏هاي اجتماعي از خدمات اين مجتهد آگاه و مرجع تقليد مسلمانان ايران به شمار مي‏رود.از آيت اللَّه موسوي تاليفاتي‏برجاي مانده كه همه‏ي آن‏ها به صورت خطي است و از آن ميان مي‏توان به كتب شرح استدلالي بر عروةالوثقي و رساله‏ي ذَخيرةُ العباد اشاره كرد.
آيت اللَّه سيدهبةالدين محمد علي شهرستاني در رجب سال 1301 ق در سامراء به دنيا آمد. پس از كسب مقدمات از پدرفاضل و ديگران در هجده سالگي راهي نجف اشرف گرديد و از محضر درس آخوند خراساني، سيدكاظم يزدي و شيخ الشريعه اصفهاني بهره برد و در شمار مجتهدان شيعه قرار گرفت. آيت اللَّه شهرستاني جهت بيداري فكري مسلمانان با شيخ محمد عبده مفتي مصر و سيد محمد رضا، دانشور و انديشمند مشهور جهان اسلام و جرايد اسلامي ارتباط برقرار كرد و در پرورش روح اتحاد و بيداري مسلمين كوشيد. سيد هبةالدين مسافرت‏هاي متعددي در اين مسير انجام داد و سختي‏هاي فراواني را به جان خريد. آيت اللَّه شهرستاني سال‏هاي پاياني عمر خود را در بيماري چشم و سرانجام نابينايى گذراند. ولي اين حالت، از روحيه‏ي استوار او نكاست و به فعاليت‏هاي خود ادامه داد. سرانجام اين عالم مجاهد در 85 سالگي درگذشت و در حريم پاك كاظمين آرميد. از اين مجتهد برجسته حدود يكصد و ده اثر به جاي مانده است كه المحيط في تفسير القُرآن، فيض الباري، الشريعةُ و الطبيعه و الدلائل و المسايل از آن جمله‏اند.
نروژ پس از جدايي ازسوئد، مستقل شد و حكومت سلطنتي دراين كشور برقرار شد. نروژ ازسال1814ميلادي بنا به تصميم كنگره وين و به پاس خدمات سوئد درشكست دادن ناپلئون ضميمه خاك سوئد شده بود. اما ازهمان زمان مردم نروژ براي كسب استقلال كشورشان مبارزه را آغازكردند و سرانجام شاهزاده اي ازكشوردانمارك را به پادشاهي برگزيدند. گفتني است كه درسال1905ميلادي سلطنت دوگانه د ركشورنروژ برچيده شد و نروژ به استقلال كامل رسيد.
قانون عصاي سفيد را دكتر ناول پري رياضيدان افريقايي و همكارش دكتر بروك اعلام كردند. ازآن پس15اكتبر روز جهاني عصاي سفيد يا روزجهاني نابينايان ناميده شد. قانون عصاي سفيد با دردسترس گذاشتن امكانات بيشتر، تصويري جديد ازنابينايان درجامعه ترسيم مي كند و ازافراد نابينا مي خواهد كه به منظورحمايت ازمنافع خود علاوه برآگاهي ازمُفاد اين قانون، آن را به تأييد دولت خود برساند و سپس اجرا كنند. عصاي سفيد درواقع نمادي است براي حفظ حقوق نابينايان كه بايد درهمه جوامع مورد توجه قرارگيرد. شوراي جهاني رفاه نابينايان كه درسال1949ميلادي تأسيس شد ازجمله سازمانهايي است كه درجهت احقاق حق نابينايان درجوامع گوناگون فعاليت مي كند و قعرآن به پاس خدمات لويي بريل مخترع الفباي خط نابينايان در شهر پاريس است.
مراسم مجازات ده تن از متهمان و مجرمان جنگي آلمان نازي در زندان نورنبرگ برگزارشد. اين ده تن به موجب حكم دادگاه نورنبرگ درمراسمي بدارآويخته شدند. دراين محاكمه نمايندگان 4كشورفرانسه، شوروي، امريكا و انگلستان،22تن ازسران نظامي، سياسي و اقتصادي آلمان نازي را محاكمه كردند. درپايان اين محاكمه ده تن به اعدام و نه نفربه حبس باد و سه نفرديگرهم آزاد شدند.
پس از مرگ ژوزف استالين ديكتاتور شوروي سابق در سال 1953م، نيكيتا خروشچُف به مقام دبير كلي حزب كمونيست و رهبري شوروي انتخاب شد. شهرت خروشچف در تاريخ اتحاد جماهير شوروي سابق، بيشتر به سبب افشاگري‏هاي مهمي بود كه وي پس از مرگ استالين عليه او در اين كشور كرد و پرده از جنايات بي‏رحمانه دوران استالين برداشت. خروشچف در ادامه اين سياست كه به استالين زدايى معروف شده بود، بسياري از اردوگاه‏هاي كار اجباري را تعطيل كرد و صدها هزار زنداني دوران استالين را گروه گروه آزاد ساخت. وي بودجه ارتش را نيز به نحوي بي‏سابقه كاهش داد و تا حدودي به تامين رفاه و آسايش سياسي و اجتماعي مردم پرداخت. اختلاف با سران متفقين درباره آلمان و ايجاد ديوار برلين، سقوط هواپيماي جاسوسي امريكا در شوروي و تيرگي روابط دو طرف، بحران بين شوروي و چين و نيز بحران خطرناك موشكي امريكا و شوروي بر سر كوبا از حوادث و رويدادهاي مهم زمان حكومت خروشچف بود. اما بزرگ‏ترين مشكل شوروي در اين سال‏ها، شكست برنامه‏هاي توسعه كشاورزي خروشچف بود كه در كنار مسائل خارجي، باعث تضعيف موقعيت داخلي و بين‏المللي وي گرديد. اين مسائل باعث شد تا از اواسط سال 1964م توطئه‏اي عليه خروشچف در كميته مركزي حزب كمونيست شوروي شكل گيرد و هيأت رئيسه كميته مركزي حزب به اتفاق آراء به بركناري او از مقام دبير اولي حزب و نخست‏وزيري شوروي راي دهد. خروشچف در نهايت در روز پانزدهم اكتبر 1964م با يك توطئه قبلي، از طرف همكاران خود در دفتر سياسي حزب كمونيست از كار بركنار شد. علت بركناري خروشچف ظاهراً ناكامي‏هاي او در سياست خارجي، به ويژه تجديد اختلاف با چين بود، ولي دليل واقعي كنار گذاشتن او اين بود كه خروشچف به افكار و نظريات همكارانش اعتنا نمي‏كرد و آنها را در برابر عمل انجام شده قرار مي‏داد. پس از خروشچف، لئونيد برژِنِفْ كه طراح اصلي توطئه بركناري خروشچف بود، به دبير اولي حزب انتخاب شد و پس از چندي زمام كليه امور كشور را به دست گرفت.
جمهوري بوسني و هرزگوين در جنوب اروپا و در همسايگي كشورهاي كرواسي و يوگسلاوي و بر كرانه درياي آدرياتيك واقع است. پس از پايان جنگ جهاني دوم، بوسني و هرزگوين ضميمه كشور يوگسلاوي گرديد. اگرچه سرزمين مزبور تا اندازه‏اي از خود مختاري برخوردار بود ولي نارضايتي در ميان مردم كاملا محسوس بود تا اين‏كه اين جمهوري به دنبال منازعات دنباله دار استقلال‏طلبانه، به همراه كشورهاي صربستان، كرواسي و اسلووني و... از يوگسلاوي تجزيه و مستقل شد. در 15 اكتبر 1991م مجلس ملي بوسني و هرزگوين اعلاميه‏اي صادر نمود و طي آن استقلال اين كشور را اعلام داشت و در پي آن در ژانويه سال 1992م به طور رسمي از جمهوري فدرال يوگسلاوي خارج گرديد. در پي آن و در طي رفراندوم اول مارس 1992م، مسلمانان با 99/4 درصد آراء، رأي به استقلال ميهن خود دادند و در هفتم آوريل همان سال جامعه اروپا استقلال بوسني را به رسميت شناخت. اين در حالي بود كه صرب‏هاي بوسني علاقه‏مند بودند تا همچنان در جمهوري فدرال يوگسلاوي باقي بمانند. از اين‏رو، پس از استقلال بوسني، جنگ‏هاي داخلي بين نيروهاي مسلمان و صرب آغاز گشت و باعث كشتار وسيع و ويراني‏هاي فراواني گرديد. اين جنگ‏ها سرانجام با امضاي قرارداد صلح دِيتون در سال‏هاي 1995م به پايان رسيد و كشور به آرامش دست يافت. (ر.ك: 1 مارس)
توجه به ايمني نابينايان و رعايت حقوق اجتماعي آنان، همواره مورد توجه مردم خيرانديش و مجامع بين‏المللي بوده و هست و هر از چندگاه، ضرورت توجه به نابينايان در طيف گسترده‏اي مطرح مي‏شود. در سال 1950م، سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد، يونسكو، و شوراي جهاني نابينايان در جلسه‏اي مشترك، قانون عصاي سفيد را بررسي و تصويب نمودند و روز 15 اكتبر را روز جهاني عصاي سفيد يا روز جهاني ايمني نابينايان اعلام كردند. قانون عصاي سفيد، تصويري جديد از نابينايان را در جامعه ترسيم كرده و از افراد نابينا مي‏خواهد كه به منظور حمايت از منافع خود، از تمام مفاد اين قانون مطلع باشند. حق استفاده از كليه امكانات رفاهي معمول در جامعه توسط نابينايان، تشويق نابينايان به مشاركت در امور دولتي و اشتغال توسط دولت و رعايت كامل حقوق نابينايان به هنگام عبور و مرور توسط رانندگان وسايل نقليه از جمله مفاد اين قانون مي‏باشند. هم‏چنين مسئولان دولتي، هر ساله بايد روز پانزدهم اكتبر (برابر با 23 مهر) را به عنوان بزرگ‏داشت روز نابينايان و قانون عصاي سفيد، به نحو شايسته‏اي ارج نهند و از مردم بخواهند كه رفتار معقولانه‏اي با نابينايان داشته باشند.